خلاصه ای از خطبه های جمعه ۱۳/۱۰/۱۳۸۷ مسجد جامع ابراهیم خلیل الله

 

خطیب جمعه در قسمتی دیگر از سخنانش واقعه شهادت حضرت امیرالمؤمنین را این طور بیان کرد که در 26 ذی الحجه سال 23 هجری حضرت عمرفاروق(رض) به دست غلام مجوسی به نام فیروز که ایرانی الاصل  وکنیه اش ابولؤلؤ بود در مسجد پیامبر هنگام امامت نماز صبح ضربه خوردند ودر اول محرم به شهادت رسیدند ودر کنار دو یار همیشگی خویش در حجره ام المؤمنین عایشه صدیقه(رض) دفن شدند.« رضی الله عنهم ورضوا عنه »

خطیب جمعه، بعد از حمد و ثنای خداوند و درود و سلام بر پیامبر و اصحابش به اهمیت ماه محرم اشاره کردند. و سالروز شهادت خلیفه دوم امیرالمؤمنین عمر فاروق(رض) را به همه مسلمانان تسلیت گفتند.

خطیب جمعه در قسمت اول سخنانش اشاره به واقعه مسلمان شده حضرت عمر کردند که ایشان قبل از اسلام با آن زور و قوت جسمی و مهارتی که در فنون رزمی داشتند روزی با پیشنهاد مشرکین مکه قصد کردکه که پیامبر(ص) را به شهادت برسانند و در راه با حضرت نعیم(رض)  ملاقات کردند، حضرت نعیم متوجه شد که ایشان قصد رفتن به مخفیگاه مسلمانان را دارد، از حضرت فاروق پرسید به کجا می روی؟ و چه قصدی داری؟ حضرت عمر گفتند که می خواهم امروز با کشتن پیامبر، اسلام را نابود کنم. حضرت نعیم فرمودند اول متوجه خانه و اقوام خودت باش، بعد در فکر کشتن پیامبر یعنی اینکه خواهر و داماد شما بر پیامبر ایمان آورده اند و مسلمان شده اند. حضرت فاروق با شنیدن این سخنان خشمگین شده به طرف منزل خواهرش فاطمه بنت خطاب رفت. و وقت رسیدن حضرت عمر خواهر و دامادش مشغول تعلیم گرفتن قرآن توسط حضرت خباب(رض) بودند، با شنیدن صدای پای عمر نگران شدند و حضرت خباب جایی پنهان شد و حضرت عمر آمد و به خواهرش گفت شما چه کار می کردید واین چه صدایی بود؟ وخطاب به دامادش سعید(رض) گفت آیا شما مسلمان شده اید، سعید گفت بله ما مسلمان شده ایم. بعد از اینکه خواهر و دامادش را کتک زد خشمش فرو نشست و چشمش به صحیفه قرآنی افتاد و گفت صحیفه را به من بدهید، از آنجایی که حضرت عمر(رض) سواد خواندن داشت شروع کرد به خواندن آیات سوره طه تا هشت آیه خواند، قلبش منقلب شد و اشک از چشمانش سرازیر شد، و به خواهرش گفت مرا پیش پیامبر ببر تا مسلمان شوم.

دراین وقت بود که حضرت خباب(رض) از کمینگاه بیرون آمد و گفت مژده باد ترا ای عمر که چند شب پیش پیامبر برای اسلام آوردن تو دعا کرده« اللهم النصر الاسلام بعمربن خطاب » حضرت عمر پیش حضرت محمد(ص) رفتند و ایمان آوردند، پیامبر و صحابه از خوشحالی سه بار با آواز بلند تکبیر(الله اکبر) گفتند.

خطیب جمعه در قسمتی دیگراز سخنانش به هجرت حضرت فاروق(رض) اشاره کردند که حضرت عمر بطور آشکارا به طرف یثرب هجرت کردند بدون هیچگونه ترسی از مشرکین به منطقه قبا رسیدند و آنجا منتظر شدند تا پیامبر و ابوبکر صدیق هم به قبا  رسیدند و بعد با هم داخل مدینه منوره شدند.

خطیب جمعه در قسمتی دیگر از سخنانش واقعه شهادت حضرت امیرالمؤمنین را این طور بیان کرد که در 26 ذی الحجه سال 23 هجری حضرت عمرفاروق(رض) به دست غلام مجوسی به نام فیروز که ایرانی الاصل  وکنیه اش ابولؤلؤ بود در مسجد پیامبر هنگام امامت نماز صبح ضربه خوردند ودر اول محرم به شهادت رسیدند ودر کنار دو یار همیشگی خویش در حجره ام المؤمنین عایشه صدیقه(رض) دفن شدند.« رضی الله عنهم ورضوا عنه »

خطیب جمعه در قسمت پایانی سخنانش اشاره کردند به حالت امروز مسلمانان بالخصوص مردم فلسطین و بیت المقدس، و یادآوری کردند فتح بیت المقدس را که توسط حضرت سیدنا عمر فاروق(رض) که بدون جنگ و خونریزی فقط با قدرت و نیروی ایمان، اخلاص، غیرت و ساده زیستی مسلمانان و خلیفه بدست آمده بود. وایشان فرمودند امروز هم مسلمانان فقط با این اسباب می توانند قدس و فلسطین را آزاد کنندوبس و تنها را نجات مسلمانان در پیروی از دستورات خداوند و روش پامبر و صحابه او می باشد.

(خداوند همه مارا از محبان و دوستداران صحابه قرار دهد. وسلام علیکم ورحمت الله و برکاته )

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد